همکاری در غیاب اعتماد؟ آنچه تئوری و عمل حاکمیت مشارکتی میتواند از ادبیات حل تعارض، روانشناسی و حقوق بیاموزد.
|
هدر گتا تیلور، میستی جی گرییر، رابین جی. کمپف، رزماری اولری |
|
|
چکیده: (18 مشاهده) |
اغلب اعتماد هم بهعنوان عامل موفقیت و هم پیامد مورد توجه در پژوهشهای مشارکت، مطرح میشود، بدون آنکه تعریف دقیقی از آن ارایه شود و یا توجه شود که آیا امکان مشارکت در شرایطی که اعتماد کاهش یافته است اصلا وجود ندارد، فراهم است یا خیر؟ این مقاله درک نظری ما را از مفهوم اعتماد، توانایی مشارکت در غیاب اعتماد با نگاه به آن از دریچه حل تعارض، روانشناسی و قانون، توسعه میدهد. رشتههای مورد بررسی در این مقاله، بر رویکردهای متنوعی برای بررسی اعتماد در سطوح بین فردی، بین سازمانی و سطوح حکمرانی تاکید دارند. همه این رشتهها هم بر این موضوع که اعتماد یک دارایی است، اتفاق نظر دارند و هم استراتژیهای عملی برای ایجاد مشارکت در شرایطی که اعتماد کاهش یافته یا اصلا وجود ندارد، ارائه میدهند. با تکیه بر نظریه و ادبیات حل تعارض، روانشناسی و حقوق، تعریف زیر را از اعتماد مشارکتی ارائه می کنیم: اعتماد مشارکتی، نوعی ادراک فردی است که محصول ارزیابیها، تجربیات و گرایشات فرد است که به آن اعتقاد دارد و مایل به عمل کردن براساس سخنان، اعمال و تصمیمات دیگران است. این امر میتواند شامل تکیه بر اصول، قوانین، هنجارها و رویههای تصمیمگیری باشد که انتظارات جمعی را به روشنی بیان میکند.
|
|
واژههای کلیدی: حکمرانی مشارکتی، اعتماد |
|
متن کامل [PDF 703 kb]
(17 دریافت)
|
نوع مطالعه: ترجمه |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1401/10/3 | پذیرش: 1401/6/20 | انتشار: 1401/6/20
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|